همه‌چیز، همه‌چیز، نوشته نیکولا یون، یک رمان جوانانه احساسی است که به داستان زندگی دختری به نام مادلین می‌پردازد که به دلیل یک بیماری نادر، مجبور است در یک محیط ایزوله و تحت مراقبت شدید زندگی کند. او به شدت به حساسیت‌های خود نسبت به دنیای خارج محدود شده و از هیچ‌گونه ارتباطی با دیگران جز با مادرش برخوردار نیست.

داستان با ورود اولی، همسایه جدید مادلین، شروع می‌شود. اولی به دنیای مادلین وارد می‌شود و زندگی او را به طرز غیرمنتظره‌ای تغییر می‌دهد. این دو نوجوان به سرعت به یکدیگر جذب می‌شوند و عشق آنها به تدریج شکلی عمیق‌تر به خود می‌گیرد. با این حال، محدودیت‌های فیزیکی و خطرات ناشی از وضعیت مادلین، چالش‌های زیادی را برای رابطه آن‌ها به وجود می‌آورد.

کتاب به بررسی موضوعاتی چون عشق، آزادی، و ترس از ناشناخته‌ها می‌پردازد. مادلین به تدریج درمی‌یابد که برای واقعی بودن و زندگی کردن به دنبال تجربه‌های جدید و خارج از مرزهای خود است.

همه‌چیز، همه‌چیز با نثر احساسی و جذاب خود، داستانی از مبارزه برای عشق و یافتن هویت را روایت می‌کند. این اثر به خوانندگان یادآوری می‌کند که زندگی با خطرات و چالش‌های خود همراه است و برای رسیدن به عشق و خوشبختی، باید ریسک کرد و از محدودیت‌ها فراتر رفت.