"ژنرال در هزارتوی خود" (El general en su laberinto) نوشته‌ی گابریل گارسیا مارکز، رمانی تاریخی و غم‌انگیز است که به روزهای پایانی زندگی سیمون بولیوار، قهرمان آزادی‌بخش آمریکای لاتین، می‌پردازد. مارکز در این اثر با نثری شگفت‌انگیز و دقیق، تصویر سیمون بولیوار را در روزهای آخر زندگی‌اش به تصویر می‌کشد؛ زمانی که او دیگر آن قهرمان مقتدر و پیروزمند نیست، بلکه به مردی پیر و بیمار تبدیل شده که با شکست‌های سیاسی و جسمانی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

این رمان، سفری را روایت می‌کند که بولیوار در مسیر بازگشت از کلمبیا به کارتاخنا، طی آخرین روزهای زندگی خود انجام می‌دهد. در طول این سفر، او درگیر افکار و خاطرات خود از جنگ‌ها، پیروزی‌ها، خیانت‌ها و رویاهای ناکام خود برای اتحاد آمریکای لاتین است. مارکز با استفاده از تاریخ و خیال، نگاهی عمیق به روان و احساسات یکی از بزرگترین رهبران آمریکای لاتین ارائه می‌دهد.

"ژنرال در هزارتوی خود" نه تنها تصویری از سقوط یک قهرمان است، بلکه همچنین تأملی بر قدرت، آرزو، و سرنوشت انسان می‌باشد. این اثر به شکلی هنرمندانه و تأثیرگذار، به بررسی مفاهیم رهبری، شکست و گذر زمان می‌پردازد و یکی از آثار برجسته‌ی مارکز در زمینه‌ی رمان تاریخی به شمار می‌رود.