فلورانس آدلر همیشه شنا می‌کند نوشته ریچل بینلند، یک رمان تاریخی و خانوادگی است که در دهه ۱۹۳۰ در آتلانتیک سیتی، نیوجرسی، در حال وقوع است. این داستان، به بررسی پیچیدگی‌های روابط خانوادگی، اسرار پنهان، و تاثیرات فاجعه‌های بزرگ بر زندگی‌های فردی و جمعی می‌پردازد.

داستان حول محور فلورانس آدلر می‌چرخد، یک شناگر ماهر و جوان که در آستانه شرکت در مسابقات الماس شنا قرار دارد. اما زندگی او با یک حادثه ناگوار به شدت تغییر می‌کند. فلورانس در پی غرق شدن در دریا، مرگ او خانواده آدلر را در شوک و اندوه عمیق قرار می‌دهد. این حادثه موجب می‌شود که اسرار و دروغ‌های خانوادگی کهنه و پنهان شده، به سطح بیایند.

خانواده آدلر، شامل مادر فلورانس، سوزان، پدرش، جک، و خواهرش، ایزابل، هر یک با این بحران به شیوه‌های متفاوتی دست و پنجه نرم می‌کنند. سوزان تلاش می‌کند تا ظاهر آرام و منظم خانوادگی را حفظ کند، در حالی که جک در تلاش است تا درگیری‌های درونی خود را مدیریت کند و ایزابل با احساس گناه و مشکلات عاطفی روبرو می‌شود. این داستان نشان‌دهنده تعاملات پیچیده و درگیری‌های احساسی است که به خوبی توصیف شده و تأثیرات عمیق یک فاجعه بر زندگی‌های فردی و خانوادگی را به تصویر می‌کشد.

بینلند با استفاده از نثر زیبا و توصیف‌های دقیق، داستانی دل‌نشین و عاطفی را خلق می‌کند که به خوانندگان این امکان را می‌دهد تا به درون زندگی و احساسات شخصیت‌ها نفوذ کنند و به درک بهتری از پیچیدگی‌های انسانی و خانوادگی برسند. فلورانس آدلر همیشه شنا می‌کند داستانی است درباره عشق، فقدان، و قدرت شجاعت در مواجهه با چالش‌های بزرگ زندگی.