وقتی ما وایکینگ بودیم نوشته اندرو دیوید مک‌دونالد، رمانی احساسی و تاثیرگذار است که داستان زندگی زنی جوان به نام زلدا را روایت می‌کند. زلدا دختری با اختلال شناختی است که به دنیای وایکینگ‌ها علاقه‌مند است و سعی می‌کند اصول و ارزش‌های وایکینگی را در زندگی خود به کار ببندد. او با چالش‌های زیادی مواجه است، از جمله تلاش برای استقلال و حمایت از برادرش گرت، که او نیز با مشکلات خاص خود دست و پنجه نرم می‌کند.

زلدا به شدت به افسانه‌های وایکینگ‌ها و دلاوری‌های آنها اعتقاد دارد و تلاش می‌کند با پیروی از قوانین وایکینگی، زندگی‌اش را بهبود بخشد. وقتی که زندگی او و برادرش با تهدیداتی روبرو می‌شود، زلدا تصمیم می‌گیرد که به یک قهرمان واقعی تبدیل شود و از خانواده‌اش دفاع کند، حتی اگر این به معنای ورود به دنیای پرخطر و ناشناخته بزرگسالان باشد.

این رمان با نثری گرم و لطیف، به بررسی موضوعاتی همچون عشق، وفاداری، و شجاعت می‌پردازد و نشان می‌دهد که حتی در میان سخت‌ترین شرایط، می‌توان راهی برای قهرمان بودن یافت. وقتی ما وایکینگ بودیم داستانی است درباره اهمیت خانواده، مبارزه برای آنچه که مهم است، و یافتن قدرت درونی برای غلبه بر موانع.

اندرو دیوید مک‌دونالد با خلق شخصیت‌هایی به یاد ماندنی و داستانی پر از لحظات شیرین و تلخ، کتابی نوشته است که قلب خوانندگان را لمس می‌کند. وقتی ما وایکینگ بودیم برای کسانی که به داستان‌های انگیزشی و پر از احساسات علاقه دارند، یک انتخاب عالی است. این کتاب به ما یادآوری می‌کند که شجاعت درونی و ایمان به خود می‌تواند ما را در برابر چالش‌های زندگی به پیروزی برساند.